بهروز هم آمد

صحنه ی تئاتر ما زندگیست

سلام شده شروع کلام

از این بهتر شروع هم میشد کرد ولی ساده گویی به از زیاده گویی بود.

از کجا شروع کنم که بد نباشد نامم پس از دیدن.

اومدین تو این وبلاگ ناچیز دنباله چی بگردین؟؟؟؟ هان؟؟

چیزی در این محول نیست جز غم

غم ما زیادست ولی از دور که ایستادی چیزی نمیبینی باید نزدیکه نزدیک باشی از سوراخه میلی متری دید بزنی

بله لنز نرمالت واید میشود آن هم واید انگل.

از همان سواخ چه ی کوچک بسیاری برگشتند ولی ما خود را صبور ساختیم تا به آنطرقفش برویم بله به آنطرف.

من در آنطرف علی فتوحی سیروس مصطفی و ... را دیدم به آنها دست دادم تا دستم از آن سوراخ رد شد  حال به خودم میبالم که دستم آغشته به تئاتر شد.

 

گزارش تخلف
بعدی